چکیده: (1783 مشاهده)
چیرگی عقل سکولار بر جنبههای مختلف حیات اجتماعی غربیان که با بهرهگیری از دستاوردهای آن، تمدن غربی توانست دیگر تمدنها و جوامع را مقهور خود سازد نمونهای فراهم کرد که جوامع عقبمانده کوشیدند تا جهت نیل به توسعه و پیشرفت همان مسیر را بپیمایند. در ایران و ترکیه، رضاشاه و آتاترک نماینده چنین تفکراتی بودند که با تلاشهایی گسترده سعی در مدرنسازی داشتند. روندی که رضاشاه آغاز نمود طی دوره محمدرضاشاه نیز پی گرفته شد؛ ولی اقدام به نوسازی و توسعه اقتصادی، اجتماعی و آموزشی بدون توجه به توسعه سیاسی و ایجاد فضاها و بسترهای لازم جهت پذیرش این تغییرات موجبات سقوط دولت شاه را فراهم کرد و سرانجامِ این اقدامات متناقض آن بود که نظام شاهنشاهی غربگرای پهلوی با انقلاب اسلامی برچیده شد. پس از فروپاشی نظام پادشاهی در ایران از میان تمام جریانهای دخیل در انقلاب ـ از چپ مارکسیسی گرفته تا فدائیان خلق و ملیگرایان ـ این روحانیت بود که گوی سبقت را از دیگران ربود؛ اما چرا و چگونه؟ این پرسشی است که نویسنده کتاب میکوشد تا بدان پاسخ دهد؟
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1398/4/25 | پذیرش: 1398/4/25 | انتشار: 1398/4/25